سرانجام دو پرونده جنایی چه شد؟
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۷۶۰۴۲
همشهری آنلاین؛گروه سرنخ: نخسین قاتلی که سحرگاه دیروز در زندان قزل حصار پای چوبه دار رفت و به قصاص محکوم شد، ظهر نهم مرداد 1400 در نزدیکی کلانتری شهدا دست به جنایتی هولناک زد. آن روز سرباز کلانتری به نام عبدالجبار مختومنژاد، متولد سال 80، سارقی را که روز جمعه هنگام سرقت موتور سیکلت دستگیر شده بود به دادسرای جشنواره برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از انجام اقدامات قضایی، دادیار پرونده برای متهم قرار وثیقه صادر کرد و او به همراه سرباز از دادسرا خارج شد تا به بازداشتگاه کلانتری بازگردد. متهم اما در نزدیکی کلانتری، پابند خود را باز کرده و تصمیم به فرار گرفت. اما سرباز کلانتری به دنبال او رفت تا مانع فرارش شود. همین اتفاق باعث شد تا آنها با یکدیگر گلاویز شوند که در همان لحظه متهم با چاقویی که از میان کیسه وسایلش برداشته بود ضرباتی به سرباز زد و متواری شد.
به دنبال این حادثه، شاهدان به اورژانس زنگ زدند اما شدت ضربات به حدی بود که موجب شد سرباز 20 ساله جانش را از دست بدهد. شهید عبدالجبار مختوم نژاد قربانی این حادثه، مجرد و ساکن شهر گنبد استان گلستان بود. وی قاری قرآن بود و مداحی های کلانتری را به عهده داشت. در این شرایط گزارش این جنایت به قاضی محمد جواد شفیعی بازپرس جنایی تهران اطلاع داده و تحقیقات برای دستگیری سارق جنایتکار آغاز شد. هرچند وی گریخته بود اما فقط چند ساعت زمان کافی بود تا کارآگاهان جنایی ردپای وی را در کرج بدست آورده و او را که سوار بر یک موتور سیکلت سرقتی در یکی از پارکها بود دستگیر کنند.
متهم به قتل 29 ساله یک مجرم سابقه دار و تخصصش سرقت موتور سیکلت بود. وی چند ماه قبل از قتل با سپردن وثیقه از زندان مرخصی گرفت اما دیگر بازنگشت. مرد جوان پس از فرار از زندان نقشه تازهای برای سرقت کشید؛ او با پرسه زدن در مقابل بیمارستانها، موتور سیکلت میدزدید تا اینکه دستگیر شد و در جریان فرار از دست سرباز کلانتری دست به جنایت زد.
مرد جنایتکار در بازجویی ها گفت: من چند روزی بود که به مقابل بیمارستانی در شرق تهران می رفتم و موتور می دزدیدم. وقتی برای سومین به مقابل همان بیمارستان رفتم مالباخته ای که چند روز قبل موتورش را سرقت کرده بودم مرا شناسایی کرد. ظاهرا از روی دوربین های مداربسته چهره و هیکل مرا دیده بود و درست همان روزی که رفته بودم تا سومین سرقت را انجام دهم مرا دید و پلیس را خبر کرد. وی ادامه داد: بعد از حادثه هم بازداشت شدم و روز حادثهبه همراه سرباز کلانتری و متهم دیگری راهی دادسرای جشنواره شدیم. دستبند و پابند داشتم و در دادسرا دادیار پرونده برای من وثیقه صد میلیونی صادر کرد و متهم دیگر نیز آزاد شد. پس از انجام تحقیقات، من به همراه سرباز جوان از دادسرا خارج شدیم تا به کلانتری برگردیم. سرباز یک خودروی کرایه کرد و هر دو در صندلی عقب نشستیم. یک کیسه در دست سرباز بود که تمام وسایل مرا داخل آن قرار داده بودند. چاقویی که معمولا برای اجرای نقشه سرقت همراه داشتم
در نزدیکی کلانتری پیاده شدیم. من به شدت گرسنه بودم. دو روز بود که چیزی نخورده بودم. به همین دلیل سرباز در نزدیکی کلانتری از راننده خواست تا مقابل یک ساندویچی توقف کند. هر دو پیاده شدیم و من در چند قدمی او با پابند ایستاده بودم اما چون در جریان دستگیری کتفم در رفته و ساعدم شکسته بود از سرباز خواستم تا دستبندم را باز کند. سرباز هم دلش به حالم سوخت و دستبندم را باز کرد. کیسه وسایل ها را روی زمین گذاشت که دستبندم را باز کند. من دیدم که قفل پابند روی کیسه است. درست در همان لحظه وسوسه شدم تا پابندم را باز و فرار کنم. طوری که نفهمد کلید را برداشتم و پابند را باز کردم. همان موقع چشمم به چاقویم افتاد که درون کیسه بود. آن را هم برداشتم و داخل جیبم گذاشتم. حدود یک ربع ، بیست دقیقه طول کشید تا ساندویچ حاضر شود. سرباز آن را تحویل گرفت و از من خواست تا به سمت کلانتری برویم. همان لحظه بود که شروع کردم به دویدن و فرار کردن. سرباز هم به دنبالم دوید و مرا گیر انداخت. ناچار شدم با او درگیر شوم و از ترس اینکه گیر بیفتم چاقو را از جیبم بیرون آوردم و چند ضربه به او زدم. قصدم کشتن او نبود، فقط چند ضربه به او زدم که مرا رها کند تا بتوانم به فرارم ادامه بدهم اما ضربه ها باعث شد تا سرباز جوان جانش را از دست بدهد.
این مرد جنایتکار پس از محاکمه در دادگاه کیفری و به قصاص محکوم شد و هرچند به حکم اعتراض کرد اما قضات دیوان عالی کشور مهر تایید بر این حکم زدند و پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.سرانجام عامل به شهادت رساندن سرباز جوان سحرگاه دیروز در زندان قزل حصار پای چوبه دار رفت و قصاص شد.
دومین محکوم به قصاص
روز چهارشنبه پنجم مهر 1402 تاریخی بود که برای اجرای حکم خواستگار محکوم به قصاص تعیین شده بود و او دومین نفری بود که بعد از قاتل سرباز جوان باید پای چوبه دار رفت تا سرنوشتش مشخص شود.این خواستگار اسیدپاش دهم مرداد سال 89 در اسلامشهر روی دختری جوان اسید پاشید و او نتوانست رضایت اولیای دم را جلب کند و سحرگاه دیروز در زندان قزل حصار قصاص شد. قربانی این اسیدپاشی دختری بود ۲۳ساله که بهشدت از ناحیه صورت و دست مصدوم شد و برای درمان به بیمارستان انتقال یافت. وقتی مأموران بالای سر او در بیمارستان حاضر شدند، دختر جوان گفت: حدود ۶سال قبل با جوانی به نام مهران آشنا شدم و وقتی رابطه ما جدی شد، مهران از من خواستگاری کرد. اما در رفتوآمدهای خانوادگی متوجه شدیم که با یکدیگر تفاوت و اختلاف داریم، به همین دلیل بود که خانوادهام با این وصلت مخالفت کردند. با وجود این او دستبردار نبود و میگفت یا باید با من ازدواج کند یا قید این زندگی را میزند.
اما من به او جواب منفی دادم و با این حال روز حادثه مهران با من تماس گرفت و به بهانه اینکه برایم غذای نذری آورده خواست مقابل خانهمان بیاید تا آخرین حرفهایش را هم بزند. وی ادامه داد: در را که باز کردم او را مقابل خود دیدم. قابلمهای کوچک در دست داشت اما تا سرم را بلند کردم، مایع درون آن را بهصورتم پاشید. ناگهان سر و صورتم گر گرفت و چشمانم سیاهی رفت. فریاد کمک سر دادم که بعد مرا به بیمارستان رساندند و متوجه شدم مهران برای انتقامجویی دست به اسیدپاشی زده است.
۱۰روز بعد از این حادثه، دختر جوان بهدلیل شدت سوختگی جانش را از دست داد و در تحقیقات پلیسی عامل اسیدپاشی مرگبار دستگیر شد. او به جرم خود اقرار کرد و معلوم شد که خودش نیز هنگام اسیدپاشی، دچار ۲۵درصد سوختگی شده بود. وی در بازجوییها گفت: من عاشق شده بودم و دختر موردعلاقهام مرا دوست نداشت. من نمیخواستم او با مرد دیگری ازدواج کند.
تصمیم بیرحمانهای بود اما اصلا در حال خودم نبودم و حالا که او جانش را از دست داده بهشدت ناراحتم. متهم این پرونده مدتی بعد در شعبه۱۱۳ دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد.اگرچه این حکم با اعتراض متهم مواجه و پرونده به شعبه۳۲ دیوان عالی کشور فرستاده شده بود اما قضات حکم را تأیید و قابل اجرا دانستند.به این ترتیب پرونده این قاتل نیز دیروز با اجرای حکم قصاصش، بسته و به بایگانی فرستاده شد.
کد خبر 791736 برچسبها پلیس امنیت سربازی سارق - سرقت فراجا اعدام قتل - قاتلمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: پلیس امنیت سربازی سارق سرقت فراجا اعدام قتل قاتل نزدیکی کلانتری جانش را از دست سرباز کلانتری موتور سیکلت سرباز جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۷۶۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
20 شهریور سال گذشته پسر ۱۶ سالهای به نام نوید به همراه پدرش با مراجعه به پلیس آگاهی پایتخت شکایتی را مبنی بر آزار و اذیت چهار متجاوز ثبت کرد.
به گزارش روزنامه ایران، وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: صبح در حال بازی در زمین فوتبالی در نزدیکی خانهمان بودم که چهارمرد افغانستانی با موتور به آنجا آمدند و بعد با تهدید چاقو مرا سوار کردند و به حاشیه تهران بردند. بعد از آن وارد باغی شدیم و آنها بدون توجه به التماسهایم مرا آزار دادند و در آخر هم تهدیدم کردند که اگر دراینباره به کسی حرفی بزنم خودم و خانوادهام را میکشند.
نوید در حالی که اشک میریخت ادامه داد: خیلی ترسیده بودم به همین خاطر قصد نداشتم به کسی حرفی بزنم اما وقتی به خانه رسیدم آنقدر آشفته و بههم ریخته و ناراحت بودم که پدرم فهمید اتفاق بدی برایم افتاده و من هم ماجرا را برایش تعریف کردم و تصمیم گرفتیم از آن متجاوزان شکایت کنیم.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیپس از آن شاکی با دستور قضایی برای انجام معاینه به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان این سازمان آزار و اذیت وی را تأیید کردند. به این ترتیب مأموران ردیابی ۴ متهم را در دستور کارشان قرار دادند و با بررسیهای فنی موفق شدند دو نفر از متهمان را شناسایی و بازداشت کنند. دو متهم پس از دستگیری به پلیس آگاهی منتقل شدند و در بازجوییها منکر ماجرا شدند.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه تحقیق این پرونده، پسر نوجوان که با پدرش در دادگاه حاضر شده بود به قضات گفت: دو متهم دستگیر شده همان کسانی هستند که بدون توجه به التماسهایم من را مورد آزار و اذیت قرار دادند و بعد هم تهدیدم کردند که نباید حرفی بزنم. آن روز به قدری از تهدیدهایشان ترسیده بودم که فکر میکردم من و خانوادهام را میکشند اما حالا که شکایت کردیم و دو متهم این پرونده بازداشت شدهاند درخواستم اعدام آنهاست و به هیچ عنوان هم حاضر به گذشت نیستم.
پس از آن دو متهم با رد اتهامشان مدعی شدند: ما در روز حادثه در محل بودیم اما کاری نکردیم و دو دوست دیگرمان که حالا متواری هستند به شاکی تعرض کردهاند. ما بیگناه هستیم و بیدلیل بازداشت شدهایم. دو متهم در پاسخ به سؤال قاضی که دو دوستتان حالا کجا هستند نیزعنوان کردند: بعد از آن روز دیگر نه آنها را دیدیم و نه از آنها خبر داریم.
با پایان جلسه تحقیق قرار است دو متهم بزودی پای میز محاکمه بایستند.